جرعهای از تفسیر تسنیم/ ۶
«حجرات»؛ سوره آداب و اخلاق
سوره حجرات از سورههایی است که در آن بسیاری از توصیههای اخلاقی بیان شده است، از آنجا که آداب و اخلاق اسلامى در آیات سوره حجرات موج مىزند، این سوره به سوره آداب و اخلاق نامیده شده است.

به گزارش ایکنا از همدان، حجتالاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی به بیان نکاتی از سوره مبارکه حجرات پرداخته است که مشروح آن را میخوانیم:
سوره حجرات، از سورههایی است که در آن بسیاری از توصیههای اخلاقی بیان شده است که هر کدام از آنها میتواند محور یک تحقیق مستقل باشد. از منظر برخی مفسران این سوره صدوششمین سوره در ترتیب نزول است و بعد از سوره مجادله نازل شده است، اما در چینش کنونى قرآن چهلونهمین سوره بهشمار میآید و دارای ۱۸ آیه است و در جزء ۲۶ قرآن کریم قرار دارد.
از منظر تفسیر مجمعالبیان پس از آنکه خداوند سوره فتح را با یاد پیامبرش ختم کرد سوره حجرات را نیز با فضائل و تجلیل و تعظیم او شروع کرد. محتوای این سوره در مورد رفتار جامعه اسلامی و پیامبر اسلام در قبال یکدیگر است.
نام این سوره از جمع کلمه «حجره» به معنی حجرهها یعنی اتاقها گرفته شده که در آیه چهارم این سوره آمده است، میتوان گفت از آنجا که آداب و اخلاق اسلامى در آیات سوره حجرات موج مىزند، این سوره به سوره آداب و اخلاق نامیده شده است.
سوره حجرات در مدینه نازل شده و بخشی از آن برای بیان آداب محفل آن حضرت است؛ در نخستین آیات این سوره در مورد کیفیت ارتباط با پیامبر اسلام(ص) و برخورد با وجود مبارک پیغمبر(ص)، ادب حضور آن ذات مقدس، کیفیت رفتن در منزل آن حضرت و کیفیت برخورد با اعضای خانواده آن حضرت، مطرح شده است. چگونگی حل درگیریها میان مسلمانان و اهمیت مسئله تقوا از موارد دیگری است که در این سوره به آن پرداخته شده است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ ای اهل ایمان، بر خدا و پیامبرش در هیچ امری از امور دین و دنیا و آخرت پیشی مگیرید و از خدا پروا کنید که خدا شنوا و داناست.» (سوره حجرات/ آیه اول)
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ؛ ای مؤمنان، صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید، و آنگونه که با یکدیگر بلند سخن میگویید با او بلند سخن نگویید، مبادا آنکه اعمالتان تباه و بیاثر شود و شما تباهی آن را درک نکنید.» (سوره حجرات/ آیه دوم)
«إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ؛ بیتردید کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا پایین میآورند، همانان هستند که خدا دلهایشان را برای پرهیزکاری امتحان کرده، آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است.» (سوره حجرات/ آیه سوم)
«إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ یقیناً کسانی که تو را از پشت اطاقها صدا میکنند، بیشترشان معرفت و آگاهی ندارند.» (سوره حجرات/ آیه چهارم)
در آیات نخستین اشاره به مطلبی دارد که شبیه آن در سوره مبارک احزاب نیز آمده است، وقتی وجود مبارک حضرت مشغول کارهای فراوانی است که مربوط به رسالت آن حضرت است؛ یا در حال تلقی وحی یا در حال تنظیم وحی است، شما بدون دعوت حضرت هرگز به منزل آن حضرت نروید.
از منظر استاد جوادی آملی در این قسمت از آیات، بیان میشود که بلند حرف زدن یک حکم دارد، کوتاه حرف زدن یک حکم، قبل از حضرت مطلبی را گفتن یک حکم دارد، بعد از حضرت مطلبی را گفتن حکمی دیگر دارد.
در صدر سوره آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، خطاب به مؤمنان است، «لا تُقَدِّمُوا» یعنی چیزی را بر حرف پیغمبر مقدم ندارید، نه حرف خودتان را و نه حرف دیگری را، نه فعل خودتان را و نه فعل دیگری را. از نگاه صاحب تفسیر تسنیم در همه مواردی که سخن از خدا و پیغمبر است، ضمیر مفرد است، چون پیغمبر(ص) حکمی و قولی و فعلی در مقابل قول خدا ندارد.
در سوره انفال آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ» فوراً ضمیر را مفرد آورد، فرمود «إِذَا دَعَاکُمْ»، نه «دعواکم» چون دو دعوت نیست، یک دعوت است، از خداست که به زبان پیغمبر به شما میرسد.
استاد جوادی آملی معتقد است که اینجا یک تثنیه است که «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؛ اما «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» مطرح است، سخن از رسول نیست؛ سخن از «إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ» است، سخن از رسول نیست، زیرا رسول «بما أنه رسول» مطلبی نمیفرماید، مگر از طرف خدای متعال. پس «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ.»
از منظر صاحب تفسیر تسنیم همانطوری که درباره قرآن گفته شد «إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا» اگر کسی در محضر پیغمبر یا ائمه(ع) نشسته است، وقتی آنها فرمایش میکنند باید ساکت باشد، برای اینکه عترت، عدل قرآن کریم است، چنین فردی ادب را رعایت میکند.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ»، اینکه فرمود مقدم نباشید، معنای آن این نیست که متأخر باشید، یعنی بدون اذن صاحب وحی حرف نزنید، نه اینکه آنجا که حضرت حرف میزند شما جلو نیفتید.
«لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؛ یعنی بدعت نگذارید، از خودتان حرف درنیاورید، چه بعداً حضرت چیزی بفرماید یا چیزی نفرماید. منظور نهی از تقدم، نفی از بدعتگذاری است.
علامه جوادی آملی در ادامه تفسیر این آیات بیان میکند که یک وقت است که سخن از تحقیر است، که میشود کفر. پس اگر جَهر در صوت باشد که «لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ»، یا رفع صوت باشد که «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ»، اگر ترک رعایت ادب باشد فیضی نبرده است، چون اگر مؤدب بود ثوابی میبُرد، آیه میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ» اینها کسانی هستند که «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَی»، این افراد تقوای قلبی دارند، خدا قلبشان را امتحان کرده، قلبشان در امتحان موفق شد و به تقوای الهی پاسخ مثبت داد.
از منظر استاد جوادی آملی وقتی قلب، امتحان خوبی بدهد، تمام حیثیت به همان قلب وابسته است، آنها که ادب حضور را رعایت میکنند به این ثواب میرسند. آنها که ادب حضور را رعایت نمیکنند از این ثواب محروماند که فرمود: «َن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ» اما اگر کسی در رفع صوت، آنجا که حضرت حرف میزند، یا در جَهر به صدا، آنجایی را که حضرت را مخاطب قرار میدهد، قصد اهانت و تحقیر داشته باشد، این میشود کفر؛ یعنی هم خود این عمل مفسده دارد و هم باعث بطلان اعمال قبلی است.
در قسمت «وَ لاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ» میخواهد بفرماید آنطوری که با سر و صدا با یکدیگر حرف میزنید، آنگونه با حضرت حرف نزنید، برای اینکه این باعث رنجش آن حضرت است، آن روح لطیف از این رعایت نکردنِ ادب محضر میرنجد. چون حضرت با شما تفاوت دارد، شما گاهی حضرت را ساکت میبینید، اما اصلاً نمیدانید که او در حال تلقی وحی است.
از نگاه صاحب تفسیر تسنیم «أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ»؛ یعنی مبادا اینکه اعمالتان باطل بشود؛ نظیر «إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا»، اینجا فرمود اگر حضرت حرف میزند شما آرامتر حرف بزنید، اگر حضرت ساکت است شما جهراً سخن نگویید، آرام سخن بگویید «وَ لاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ.»
ادب محضر آن حضرت همینطور است، در خیلی از موارد حضرت در حال دریافت وحی است، شما آنجا سر و صدا میکنید، این یعنی چه؟! این «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی»؛ البته «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ» است، «وَ أَجْرٌ عَظیمٌ» است؛ اما اینکه علمای متورع، چون کارشناس حدیث بودند، وقتی میفهمیدند این حدیث، حدیثی است که صادر شده، فوراً صدایشان را پایین میآوردند یا ساکت میشدند، برای اینکه «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» یک بارقه الهی را به همراه دارد.
یک وقت سخن در این است که اگر کسی این ادب را رعایت کرد «لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ»، این یک فیض است. این آیه ثمرهاش این است وقتی قلب، ممتحَن شد «للتقوی» آن حرفهای ویژه اهل بیت(ع) را میفهمد، از منظر استاد سخنان ائمه(ع) را هر شاگردی نمیفهمید، بنابراین ائمه(ع) بیان نمیداشتند که حرفهای ما را هر شاگردی نمیفهمد و ما هم با هر شاگردی هر حرفی را نمیزنیم.
استاد جوادی آملی در ادامه بیان میکند که همه شاگرد امام نبودند تا اینکه حضرت، اسرار را برایشان بگوید. بعضیها را به همین ظواهر آیه ارجاع میدادند، بعضیها را میفرمودند آنقدر سخت است که حرفهای ما را یا پیغمبر(ص) باید بفهمد یا مَلکی از ملائکه باید بفهمد، یا عبدی که قلبش به تقوا امتحان داد.
در قبال این ادب فرمود: «إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»، اینها عقل اجتماعی ندارند، آن ادب محضر را ندارند، ادب «معالرسول» را ندارند، چون بیرون از حجره صدا میزنند «اُخرج، اُخرج» که این کار جاهلیت بود.
هر حکمی که درباره قرآن است درباره عترت هم است، هر حکمی که درباره عترت است درباره قرآن هم است. اگر درباره وجود مبارک پیغمبر(ص) گفته شد «یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»، آنکه به منزله جان پیغمبر است او هم همینطور است.
نظر دهید